-
پناهم بده...!
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 10:10
سلام ای چشم بارانی ! پناهم میدهی امشب ؟ سوالم را که میدانی ! پناهم می دهی امشب ؟ منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند و امشب رو به ویرانی ، پناهم می دهی امشب ؟ میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟ دل و دین در کف یغما و من تنها و من تنها در این هنگام رو حانی ، پناهم می دهی امشب ؟...
-
حقیقته...!
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 10:08
-
....
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 10:07
-
.....
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 10:05
دوستت دارم.. حتی وقتی که کنارت نیستم...!
-
تنها...
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1392 10:04
زندونی کردن این همه فکر توی چهار دیواری مغزت سخته مجبورم بنویسم ... اینجا ! برای دفن کردن حرفام ، دردام ، بغضم ... فقط بخاط اینکه خفه نشم می نویسم من باز دلتنگم ...
-
بازم دلم گرفته...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 16:04
امشب دلم گرفته یه بغض تلخی توی گلومه که راه نفسم را بسته حس غریبی دارم حس دلتنگی لحظه غروب تا حالا شده کنار دریا باشی و به غروب خورشید نگاه کنی در حالی که غم سنگینی توی دلت خونه کرده باشه و نتونه مانع گریه هات بشی؟ احساس دلتنگی یه غروب ابری و پاییزی رو دارم. حس عجیبی دارم احساس یه پرنده که بالش زخمیه و نمی تونه پرواز...
-
شکستم...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 15:56
کســــی چه میـــــداند که امـــــروز چند بار فــــــرو ریختم از دیدن کســــی که تنهــــــا لباسشـ شبیه تــــــــو بود...
-
باران...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 15:51
شیشه ی پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست... ؟ چه بگویم با تو ؟ دلم از سنگ که نیست گریه در خلوت دل ، ننگ که نیست چه بگویم با تو ؟ که سحرگه دل من باز از دست تو ای رفته ز دست سخت در سینه به تنگ آمده بود
-
نمیشه فراموشت کنم...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 15:51
شده بعضی وقتا دیگه دوستش نداشته باشی؟ به خودت می گی اصلاً واسه چی دوستش دارم؟ مگه کیه؟ مگه واسم چیکار کرده؟ مگه چی داره که از همه بهتر باشه؟ اصلاً من که خیلی از اون بهترم.... بعد به خودت می خندی که اصلاً واسه چی اینقد ر خودتو اذیت کردی؟ یهو، یه چیزی یادت میاد.... یه چیز ِ خیلی کوچیک.... یه خاطره.... یه حرف.... یه...
-
دیگه نیست...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 15:47
ساده بگم : دلم تنگِ کسی هست ... که دیگه نیست ......... !!!
-
هرچه تنهاتر بآشی..
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 15:44
این شهر صدای پای مردمیست٬ همچنان که تورا می بوسند در ذهن خود طناب دار تورا می بافند٬ مردمی که صادقانه دروغ می گویند و خالصانه به تو خیانت می کنند٬ در این شهر هرچه تنهاتر باشی پیروزتری.
-
دلتنگی...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 15:25
درد دارد! وقتی می رود... وهمه می گویند : دوستت نداشت و تو نمیتوانی به همه ثابت کنی که هر شب با عاشقانه هایش خوابت می کرد!!!
-
یه غریبه...
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 15:25
یک جایی یک غریب میشود همان اتفاق ناخوانده زندگی که سالها به آرزویش نشسته بودی اما او فاتحه کل زندگیت را یک جا میخواند..............
-
My heart will go on
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 13:26
My heart will go on Every night in my dreams. I see you. I feel you That is how I know you go on Far across the distance and spaces between US You have come to show you go on Near. Far. Wherever you are I believe that the heart does go on Once more. You open the door And you re here in my heart And my heart will go on...
-
تنهایی...!
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 13:23
خدایا!!! این سرها...این خواب ها...آغوش میخواهند نه سنگ!
-
...بهار
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 13:20
بهار و این همه دلگیری ؟؟ کسی فصل ها را جا به جا نکرده ؟؟!
-
تنهای تنها
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 13:19
دنیا تنهایی های زیادی داره اما تنهایی من دنیایی داره....!
-
من در این تاریکی...
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 15:42
من در این تاریکی در گشودم به جمنهای قدیم به طلایی هایی که به دیوار اساطیر تماشا کردیم من در این تاریکی ریشه ها را دیدم و برای بته نورس مرگ آب را معنی کردم سهراب سپهری
-
من به سیبی خشنودم...
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 15:39
من به سیبی خشنودم و به بوییدن یک بوته ی بابونه من به یک آینه، یک بستگی پاک قناعت دارم. سهراب سپهری
-
دلم تنگ شده...خیلی!
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 15:32
-
به موقع بگو دوستت دارم...!
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 15:24
به موقع بگو دوستت دارم وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ... صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی... ---------------------lllllllllllll--------------------- وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی...
-
...رفت
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 15:13
ابرهم در بارشش قصد فداکاری نداشت عقده در دل داشت روی خاک خالی کردو رفت
-
باهم...
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 13:15
با هم بمانید حس تملک را از خود دور کنید. در حقیقت هیچ کس نمیتواند مال کسی شود. شریک زندگیتان را با طناب نیاز نبندید. گیاه هنگامی رشد میکند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کند.
-
...عشق
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1392 13:12
-
بارون
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 18:37
روزهاى بارونى رو خیلى دوست دارم... معلوم نمیشه منتظر تاکسى هستى یا آواره خیابونها بخار توى هوا مال سرماس یا دود سیگار خیسى روى گونَت مال اَشکاته یا دونه هاى بارون ....
-
خدایـــــــا...
چهارشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1392 18:25
خدایا ... آسمانت چه مزه ای است؟ من که فقط زمین خورده ام ...!! غصه دارم که مدعیان راه تو در حالی مشغول زر اندوزی هستنددر حالی که مردانی شرمسار از فقر و نداری نزد زن و همسر خود سر در گریبان می کنند.